سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خشم، دل حکیم را نابود می کند . و فرمود : هرکس مالک خشم خویش نباشد، مالک خرد خویش نیست . [امام صادق علیه السلام]
 
دوشنبه 94 فروردین 17 , ساعت 8:53 عصر

ایت الله مرحوم سید هادی خسروشاهی 
آیت‌الله سیدهادی خسروشاهی فرزند آیت‌الله سیدباقر خسروشاهی به سال 1286 در خسروشاه از توابع تبریزودیده به جهان گشود. دروس اولیه را در محضر علمای تبریز به پایان برد؛ زمانی در مشهد مقدس رضوی تحصیلات خود را پی‌گرفت؛


سپس عازم نجف‌اشرف شد و بر درس حضرات آیات عظام: میرزامحمدحسین غروی نائینی، حاج میرزا محمدحسین اصفهانی مشهور به کمپانی، آقا ضیاء عراقی، سیدمحسن حکیم و... حاضر شد و مدارج عالی حوزوی را کسب نمود. سپس به تبریز و اندکی بعد به تهران آمد تا به وظایف معنوی و سیاسی خود ادامه دهد. در دوران خفقان رژیم پهلوی در برابر حکومت ایستادگی نمود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به‌عنوان نماینده خبرگان رهبری از سوی مردم تهران انتخاب شد و با تأسیس کمیته‌های انقلاب اسلامی در این نهاد انقلابی فعالیت نمود و با تأسیس بنیاد مسکن دورانی مسئولیت آن را عهده‌دار بود. ایشان در اواخر دهه شصت به رحمت حق پیوست.
هیأت مجاهدین اسلام:
از جمله فعالیت‌های آیت‌الله خسروشاهی تشکیل هیأتی به نام مجاهدین اسلام بود. این هیأت آذربایجانی‌های مقیم مرکز بود و شعباتی در شیراز و تبریز داشت و به جهت فعالیت‌های دینی و تا حدی سیاسی آن، شدید‌اً تحت کنترل ساواک بود. تا آنجا که ساواک در 7/10/1344 اعلام می‌دارد: «اخیراً سیدهادی خسروشاهی رهبر هیئت سیار تبریز (مجاهدین اسلام) با تلاش، مدرسه حاج شیخ عبدالحسین جنب مسجد متشکل از آذربایجانی‌ها در بازار پاچنار را بدست گرفته و عده‌ای از طلاب را جمع نموده و در این مدرسه تدریس می‌کند.» راه‌اندازی مدرسه شیخ عبدالحسین1 که از اولین مدارس علمیه تهران است. پس از آغاز دهه چهل به مدیریت ایشان اداره می‌شد.
موقعیت ایشان در تهران و ارتباط گسترده با حضرات آیات و حجج‌اسلام : شهید بهشتی، موسوی اردبیلی، سیدعبدالمجید ایروانی، سید علی غیوری، شهید محلاتی، شهید مطهری، هاشمی رفسنجانی، شهید مفتح، جلالی خمینی، مهدوی کنی... و جلسات مشترک با آنان بر حساسیت ساواک می‌افزود.
از سوی دیگر به هنگام انتشار اعلامیه‌ها ـ  به مناسبت‌های گوناگون از آغاز نهضت امام تا پیروزی ـ امضای ایشان در کنار امضای دیگر عالمان مبارز بود.
ارتباط با امام خمینی، نامه امام به ایشان2 اعلامیه علمای تهران به مناسبت قتل‌عام مردم در محرم 1399 ق. اعلامیه سالگرد 15 خرداد 31342ـ تلاش و کوشش برای آزادی حجةالاسلام سیدعبدالعلی تقوی شیرازی که در زندان کمیته مشترک بود، تا آن‌جا که سفری به قم می‌نماید و از مراجع درخواست کمک‌ می‌کند4 تلاش برای شکستن محاصره منزل حضرت امام در عراق اول مهر 1357 و اعلام آمادگی برای سفر5 و تلاش برای مرجعیت حضرت امام پس از فوت آیت‌الله سیدمحسن حکیم،6 اعلامیه 15 شعبان و تحریم جشن میلاد امام زمان (ع)7 از جمله فعالیت‌های ایشان به شمار می‌رود.
اعلامیه با همراهی علمای تهران در دفاع از امام خمینی علیه رژیم بعث عراق،8 نامه در مورد شهادت شهدای 17 شهریور تهران،9 نامة علمای تهران و پیام امام در 29/4/1357، جریان تحریم جشن‌های 15 شعبان10 ، اعتراض به مقاله روزنامه اطلاعات که علیه امام خمینی نوشته شده بود همراه با علمای تهران ـ قم11، نامة علمای تهران به امام خمینی در 22/8/44 و موضع‌گیری قاطع روحانیون تهران12 تشکیل جلسه شورای مرکزی روحانیت مبارز تهران که ساواک تمامی افراد را از طرفداران امام خمینی معرفی می‌کند،13 از دیگر اقدامات عملی و انقلابی آن مرحوم به شمار می‌رود.
موقعیت علمی، سیاسی، پایگاه مردمی ایشان نه تنها ساواک را حساس نموده بود که برخی روحانی‌نما‌های سست ایمان و شاید هم وابسته را نیز به حسادت واداشته بود تا جایی که تلاش مذبوحانه‌ای را علیه ایشان آغاز کردند و به مناسبت تاجگذاری محمدرضا پهلوی، متن تبریک دروغینی را برای روزنامه اطلاعات ـ با امضای «حاج سید‌هادی خسروشاهی ـ ارسال و در روزنامه چاپ ‌کردند!
انتشار آن در میان هیأت مجاهدین اسلام، مدرسه شیخ عبدالحسین، مسجد آذربایجانی‌ها، بازاریان، علماء و روحانیون تهران با واکنش‌های متفاوت و عموماً: تعجب، سرزنش، انتقاد و جدایی از ایشان... همراه می‌شود. آیت‌اله خسروشاهی در نزد همگان سوگند می‌خورد که او انجام نداده و این توطئه است. عده‌ای باور نمی‌کنند جمعی با شبهه برخورد می‌کنند و دسته‌ای قبول می‌کنند. متأسفانه تکذیب نامه ایشان چاپ نمی‌شود لذا با وجود فشار ساواک و مواظبت‌های شدید آن، آیت‌الله مجبور می‌شود تکذیب نامه را در تیراژ 5000 نسخه چاپ و در تهران و تبریز پخش کند. اگر چه این اقدام نتوانست فضای ایجاد شده را کاملاً بزداید اما انتشار آن تا حدی تعدیل‌کننده فضای سنگین بوجود آمده، بود.
در این میان سیدصادق شریعتمداری برادر سیدکاظم شریعتمداری آن را بهانه‌ای برای مبارزه، افشاگری و توهین و تحقیر آیت‌اله خسرو‌شاهی قرار می‌دهد که در اسناد ساواک هم آمده است.
بعدها یعنی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مشخص می‌شود که نامه را سیدصادق شریعتمداری نوشته و برای بدنام کردن آیت‌اله سیدهادی خسروشاهی دست به این عمل ناشایست و نادرست زده است. این احتمال هم‌ با ناباوری عده‌ای روبرو  شده بود که مگر امکان دارد، انسان این حد تنزل کند و چنین اقدام غیرانسانی اسلامی را انجام دهد!
سیدصادق در اواخر از کردة خود پشیمان شد! و طی دیداری از آیت‌الله خسروشاهی طلب مغفرت نمود.14 آن مرحوم در پاسخ گفت: شما در جامعه به من تهمت و افترا بسته‌اید و در خلوت تقاضای عفو دارید؟ آنچه می‌‌آید گزارش روزنامه اطلاعات در مرداد 1359 می‌باشد:
تاریخ: 29/5/1359
«توضیح آیت‌الله‌زاده سیدباقر خسروشاهی در مورد افشاگری دیروز
در پس افشاگری که دیروز در اطلاعات چاپ شد، آیت‌الله‌زاده سیدباقر خسرو‌شاهی، یادداشت زیر را همراه نامه کوتاهی در اختیار روزنامه گذاشت که ذیلاً ملاحظه می‌فرمایید.
در ایام تاجگذاری شاه مخلوع روزنامه اطلاعات اعلامیه‌ای به منظور تبریک به تاجگذاری شاه چاپ کرد ـ بعد از اطلاع از مضمون این اعلامیه برای پیگیری قضیه به روزنامه اطلاعات مراجعه نمودیم، چون ما از جریان اعلامیه مندرج در اطلاعات بی‌اطلاع بودیم، متصدی مربوطه که پیرمردی خشن بود بعد از جروبحث زیاد حاضر شد عین کاغذی را که به روزنامه داده بودند به ما بدهد و لیکن بعد از دیدن اصل نامه متوجه شدیم که شخصی که این اعلامیه را به روزنامه داده به خط خود آن را ننوشته‌ است مگر یک سطر آخر که شعر عربی بود. همچنین به روزنامه کیهان مراجعه کردیم، ولی هر دو روزنامه از درج تکذیب نامه خودداری نمودند، لکن ما قضیه را پیگیری کرده و آخر الامر کشف کردیم که این تبریک به وسیله سیدصادق شریعتمداری به روزنامه‌ها داده شده است.
به دلیل اینکه اولاً :
جناب آقای مهدیان سرپرست مؤسسه کیهان که در آن موقع در زیر ساختمان روزنامه اطلاعات مغازه آهن‌فروشی داشتند، آقای سیدصادق شریعتمداری را در حین رفتن به روزنامه دیده بودند.
ثانیاً : آن بیت شعر عربی که به خط ایشان نوشته شده بود با دیگر نوشته‌های ایشان کاملاً تطبیق می‌کرد و مرحوم حضرت آیت‌الله امینی صاحب الغدیر که از خط‌شناسان با سابقه بودند، انطباق این نوشته را تصدیق فرمودند و همچنین کارشناسان خط دادگستری نیز این انطباق را تأیید کردند. و علاوه بر اینها بعد از چند سال از گذشت قضیه موقعی که حضرت آیت‌الله ابوی در منزلی ایشان را ملاقات می‌کنند، خود را به پای ایشان انداخته و درخواست عفو و اغماض می‌کنند، و آیت‌الله سیدهادی خسروشاهی اظهار می‌دارند، شما تقاضای عفو خود را در اتاق دربسته تقاضا می‌کنید، در حالی که افتراء خود را در روزنامه‌ها به چاپ می‌رسانید. باید دستخطی نوشته و در آن به این کار خود اعتراف کنید بدین جهت سیدصادق شریعتمداری چند سطری به این مضمون می‌نویسند: «به اطلاع عموم می‌رساند قضیه‌ای که خطاب به اوقاف چند سال پیش از حضرت آیت‌الله آقای خسروشاهی به‌عنوان تبریک تاجگذاری بود، معظم‌له ابداً اطلاعی از آن قضیه ندارند و آن نوشته به تحریف بعضی از مغرضین با اطلاع اینجانب بوده است والله علی ما اقول وکیل‌الاحقر.»
امضا ـ سیدصادق شریعتمداری

پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایونی خدالله ملکه و سلطانه
   اسلامیان پناها تقارن ... تاجگذاری شهریار عظیم‌الشأن شاهنشاه آریامهر محمدرضا شاه پهلوی را با تاجگذاری خاتم انبیا حضرت محمدابن عبدالله صلی‌الله علیه وآله و سلم یعنی عید بزرگ مبعث و روزی که منجی عالم بشریت تاج نبوت و رسالت به فرق مقدس خود نهاد به فال نیک گرفته و از درگاه حق جلال و علا مسئلت دارد که برکات و فیوضات این تاجگذاری فرخنده مسعود را شامل حال قاطبه مسلمانان جهان خاصه ایرانیان فرموده و مصون و محفوظ و خاندان جلیل سلطنتی را مشمول عنایت لایزالی خود بفرماید عواطف و ادعیه بی‌شائبه ملل مسلمان جهان خاصه ایرانیان را در این جشن و سرور بزرگ ایرانی و اسلامی با یک بیت عربی تقدیم حضور می‌نماییم.
بقیت بقاء الدهر یا کهف اهله
        و هذا دعاء للبرید شامل
از طرف مدرسین و هیئت مدیره و محصلین مدرسه شیخ عبدالحسین
الاحقر حاج سیدهادی خسروشاهی ـ الاحقر حاج شیخ حسین گوگانی
متن تبریک سیدهادی خسروشاهی و شیخ حسین گوگانی نقل از اطلاعات
روز پنجشنبه 4 آبان ماه در شماره 12420 صفحة4

بسمه‌تعالی
به عرض محترم عالی می‌رساند: در موضوع ... به نام اینجانب در 23755 روزنامة کیهان و 12420 روزنامه اطلاعات درج شده است فرموده بودید متذکر می‌شوم اسم افرادی که از نزدیک با خصوصیات اخلاقی و مشی اینجانب آشنا هستند خوب می‌دانند که در تمام طول زندگانی جز در دستوری که مربوط به شئونات روحانیت بوده است مداخله نکرده‌ام و طبعاً از این‌گونه مطالب هم بی‌اطلاعم امیدوارم خداوند متعال اعانت فرماید که این رویه را از دست ندهم. الاحقر حاج سیدهادی خسروشاهی
24 رجب 1387

نامه حضرت آیت‌الله آقای خسروشاهی دام ظله
راجع به مجعول بودن امضائشان در روزنامه کیهان و اطلاعات .
بسمه‌تعالی
   به عرض عالی می‌رساند: در موضوع مطالبی که در شماره 23755 روزنامه کیهان و در شماره 12420 روزنامة اطلاعات درج شده استفسار فرموده بودید متذکر می‌شوم همة افرادی که از خصوصیات اخلاقی و مشی اینجانب آشنایی کامل دارند بخوبی می دانند که در تمام زندگانی خود جز در اموری که مربوط به شئونات روحانیت بوده است مداخله نکرده‌ام و طبعاً از این‌گونه مطالب هم بی‌اطلاعم واللهُ المستعان والیه المشتکی 26 رجب 1387
الاحقر حاج سیدهادی خسروشاهی

به: 316            تاریخ: 9/8/46
از: 20/ه‍ /7                شماره: 23774/20/ه‍ 7
موضوع: روحانیون
   چون آیت‌اله حاج سیدهادی خسروشاهی و حاج شیخ حسین گوگانی متفقاً از طرف مدرسین و طلاب مدرسه شیخ عبدالحسین جشن فرخنده تاجگذاری اعلیحضرت همایونی را در روزنامه اطلاعات روز چهارم آبان تبریک گفته بودند لذا این موضوع باعث ناراحتی عده‌ای از علما و بازاریان بخصوص اعضای هیئت مجاهدین اسلام گردید و همگی در روز پنجم آبان در منزل سیدهادی خسروشاهی جمع شده و علت را سؤال می‌نمودند و خسروشاهی و گوگانی که هر دو رنگ خود را باخته بودند از موضوع اظهار بی‌اطلاعی می‌کردند و قسم می‌خوردند که از این موضوع اطلاعی ندارند و دشمنان آنها برای خراب کردن روحیه ایشان این کار را کرده‌اند در همین موقع تلفن‌هایی از بازار به خسرو‌شاهی می‌شد و او را مورد حمله قرار می‌دادند و خسروشاهی اظهار می‌داشت که موضوع درج تبریک را در اطلاعات تکذیب می‌کند و در اطلاعات نیز تکذیب خواهد نمود. اگرچه به ضررش تمام شود و در روز 5 آبان حاج میرزاکاظم دینوری ـ آیت‌الله علوی خوئی ـ حاج شیخ حسین گوگانی ـ حاج سیداسماعیل سمساری و در حدود چهل نفر از اعضای هیئت مجاهدین در منزل خسروشاهی اجتماع داشتند.

سیری در اسناد آیت‌الله حاج سیدهادی خسروشاهی
اسناد ایشان از اواخر سال 1342 آغاز می‌شود. ساواک با گزاردن چند منبع در مواقع و مکان‌های مختلف تا پایان فروپاشی (1342 ـ 1357) همواره ایشان را به‌عنوان یک روحانی سیاسی، مبارز و مستقل زیر نظر داشت.
1/10/42
آیت‌الله خسروشاهی امام جماعت مسجد سعدالله با حضور عده‌ای از علما و روحانیون در منزل خود جلسه‌ای تشکیل داده، تصمیم گرفته شد که اعلامیه‌ای صادر نمایند. در آن یادآور شوند که آیت‌الله سیدمحمدرضا بهبهانی در روز عید مبعث از طرف علما و روحانیون به حضور شاه رفته و از طرف علما تبریک گفته، لذا وی نماینده حقیقی روحانیون نبوده و هیچ یک از علما او را به رسمیت نمی‌شناسد. و با نامبرده هیچ‌گونه تماس و ارتباط ندارند.
در نیمه اسفند همین سال ده نفر از علمای تهران را ساواک به عنوان طرفداران آقای شریعتمداری معرفی که در مواقع لزوم و فرصت‌های مناسب به نفع وی و علیه دولت فعالیت خواهند کرد.
سیدصادق شریعتمداری، سیدابراهیم علوی خوئی، میرزاحسن میرزایی، محمدحسین خویی، حاج میرزامحمدعلی چرندابی، حسن مقدس‌زاده، سقازاده، شیخ محمدتقی مجتهدزاده، حاج میرزااکبر شالچی، سیدهادی خسروشاهی.
این در حالی است که در بیست و هفتم دی آقایان سیدمحمدعلی علوی داماد آیت‌اله بروجردی، سید باقر قمی، سیدهادی خسروشاهی تصمیم گرفته‌اند در ماه رمضان بر علیه دولت در منبر سخن بگویند و با عده‌ای از وعاظ که مخالف بودند، همکاری می‌نمایند. روند درگیری دولت و علما در سال‌های 1341 ـ 1343 که منجر به تبعید حضرت امام شد، هر روز شدیدتر می‌گردید.
نامه‌ای که به امضای علمای تهران حضرات آقایان سید رضی شیرازی، شیخ جواد فومنی، سیدهادی خسروشاهی، محمدباقر آشتیانی، محسن محدث‌زاده، محی‌الدین انواری، محمدرضا مهدوی کنی. به حضرت آیت‌الله العظمی سیدهادی میلانی ارسال می‌دارند، در آن یادآور می‌شوند.
«تضییقات بدون دلیل و جلوگیری مسلمین از ارتباط با حضرت آیت‌الله سیدحسن قمی باعث تأثر شدید جامعه روحانیت و مجامع دینی گردیده و وقتی چنین حوادثی در جوار مرقد حضرت ثامن‌الحج علیه‌السلام موجب تأسف و تعجب است. انتظار می‌رود با اقدامات حضرتعالی و سایر مراجع عظام و علمای اعلام رفع نگرانی از عموم مسلمین گردد.
و همین آقایان نامه‌ای به آیت‌اله قمی ارسال داشتند و از پیشامد ناگوار و خبر جلوگیری از ارتباط مسلمین با ایشان در مجامع روحانی و دینی ابراز تأثر و نگرانی شدید نمودند.
روند حوادث منجر به دستگیری و زندانی شدن آیت‌الله خسروشاهی در سال 1343می‌گرد که پرونده بازجویی و گزارشهای آن تماماً در ارتش می‌باشد! در اسناد ساواک فقط خبر و گزارشات اداری دستگیری موجود است.
در سال 1344 آیت‌الله خسروشاهی »هیئت سیار تبریز» با عنوان «مجاهدین اسلام» را تشکیل می‌دهد، و در همین دوران هم در مدرسه شیخ عبدالحسین تدریس می‌نماید.
در گزارش آبان 1344 آمده است:
«با تحقیقاتی که به وسیله منبع به عمل آمده هیئت مورد نظر همان هیئت مجاهدین اسلام است که فعلاً با نام هیئت سیار تبریز به سرپرستی سیدهادی خسروشاهی امام جماعت مسجد سرپل جوادیه اداره می‌شود. اعضای فعال این هیئت همان‌طور که قبلاً اعلام شد حسین صباغ فرش‌فروش در بازار کفاش‌ها و مشهدی حسین دباغ فرش فروش در بازار عباس‌آباد و محمد احمدی دلال فرش و علاءالدین موسوی می‌باشد.
این هیأت در ماه رمضان برنامه سیار مذهبی دارند که سیدهادی خسروشاهی مشغول تنظیم و تدارک برنامه آن می‌باشد. اعضای این هیئت همگی ترک‌زبان هستند و پول‌هایی هم جمع‌آوری می‌شود. ضمناً محمدتقی مجتهدزاده برادر عبدخدایی (عضو جمعیت فداییان اسلام) و ساکن حوالی چهارصد دستگاه خیابان ژاله، واعظ و از اعضای مؤثر جمعیت مزبور می‌باشد.»
این جلسات ادامه داشت تا اینکه در خرداد 1345، ساواک دستور می دهد کماکان به نحو کاملاً‌ غیرمحسوس و با استفاده از منابع مربوطه در جریان جلسات هیئت مجاهدین اسلام به ویژه فعالیت سیدهادی خسروشاهی و نامبرده بوده و نتیجه را ضمن تعیین مشخصات کامل مجتهدزاده و خلاصه‌ای از سوابق وی به اداره کل سوم اعلام دارند.
گزارشی از ساواک در سال 45 وجود دارد که گفته است: مدرسه شیخ عبدالحسین از مدارس فعال است و برخی از مدرسین آن حضرات حجج اسلام؛ شیخ محمد مرندی، ابوطالب فاضلی خوئی، حاج میرزامحمدعلی چرندابی، شیخ حسین گوگانی، سیدهادی خسروشاهی می‌باشند که 30 طلبه در این مدرسه ثبت نام نموده و اقامت دارند.
ساواک تلاش می‌کند میان اهالی محل با آیت‌الله خسروشاهی درگیری ایجاد کند. تا در این اختلافات جایگاه سیاسی اجتماعی مذهبی ایشان خدشه‌دار شود. این نقشه شوم در سند 30/10/1345 مشخص است در نظریه رهبر عملیات آمده است:
باتوجه به این که سیدهادی خسروشاهی از روحانیون ناراحت و افراطی می‌باشد بهتر است در این موقع که از رفتن به مسجد حاج سعداله قدیمی خودداری می‌کند از طرف اداره اوقاف سریعاً امام جماعت مورد اعتمادی برای این مسجد در نظر گرفته شود.
با آنکه مشی سیاسی مرحوم خسروشاهی تفاوت و تعارض آشکار با سیره و مشی آقای شریعتمداری داشت و ساواک به خوبی از این تفاوت و تعارض اطلاع داشت اما در تمامی گزارشهای خود تلاش می‌کند او را از طرفداران آقای شریعتمداری قلمداد کند!
در سال 1346 وقتی لایحه حمایت خانواده مطرح می‌شود، آیت‌الله سیدحسن قمی در مشهد اعتراض می‌نمایند. در تهران آیت‌الله سیدهادی خسروشاهی جلسه‌ای با حضور حجج‌اسلام شیخ باقر شهیدی، سیدعلی نقی تهرانی، سید محمدعلی علوی، سید علی‌اصغر خوئی تشکیل می‌دهند و سپس طی سفری به قم با آقایان گلپایگانی و شریعتمداری تماس و کسب تکلیف می‌کنند.
ساواک قم در 27/2/46 این سفر را تأیید نموده و مقدم مدیرکل اداره سوم از قم می‌خواهد اطلاعات جمع‌آوری شده را در مورد نامبردگان ارسال دارد.
پاسخ قم در 4/3/46 آمده‌ است:
شریعتمداری به آن‌ها اظهار داشته است ما اقدام لازم کرده‌ایم و درباره لایحه به هر دو مجلس شورای ملی و سنا نامه نوشته‌ایم. درباره آزادی قمی و روحانی [سیدصادق] نیز توصیه شده است.
موقعیت آقای خسروشاهی در تهران و مدرسه شیخ عبدالحسین ساواک را به چاره‌جویی واداشته تا به نوعی دست‌ ایشان را از مدرسه کوتاه نماید!
پیشکار آقای شریعتمداری (ابهری) تلفنی به رئیس ساواک قم می‌گوید که مطالبی را به این شرح به عرض تیمسار ریاست ساواک رسانیده است.
سازمان اوقاف پس از تعمیر مدارس قدیمه از جمله مدرسه شیخ عبدالحسین واقع در بازار تهران آن را به‌عهده سیدهادی خسروشاهی واگذار نموده است در صورتی که به جای خسروشاهی می‌توان شخص صالح‌تری را با نظر آیت‌الله شریعتمداری انتخاب نمود و سازمان اوقاف هم نُظاری برای این قبیل مدارس به گمارد.
ساواک در خلاصه پیشینه می‌نویسد:
«سیدهادی خسروشاهی در سال 43 به اتهام ایراد مطالب خلاف مصالح کشور به مناسبت 17 دی و موضع کشف حجاب بانوان از طریق شهربانی کل کشور بازداشت و تحویل ساواک شده که سرانجام پرونده اتهامی او منجر به صدور قرار منع پیگرد گردیده است.»
و نهایتاً ساواک پیشنهاد می‌کند: رئیس سازمان اوقاف با وی مذاکره و نظر ایشان را به این موضوع جلب کند.»
در مرداد 47 ساواک گزارش می‌دهد: خسروشاهی یک دوره از کتاب تحریرالوسیله نوشته [امام] خمینی را همراه داشته است. ریاست ساواک دستور می‌دهد تحقیق نمایید که ... خسروشاهی از کجا تهیه نموده است در گزارش 9/6/47 آمده است:
«اعمال و رفتار سیدهادی خسروشاهی را تحت‌نظر قرار داده و نتیجه را اعلام و باتوجه به این که کتاب تحریرالوسیله ممنوع است رسیدن این کتاب به دست خسروشاهی و همچنین آوردن این کتاب به مجلس روضه‌خوانی مزبور را روشن و اعلام گردد در گزارش هم‌چنین کشف انگیزه مشارالیه از بردن کتاب مزبور به جلسه روضه‌خوانی مقدور نیست ولی اعمال و رفتار شخص مزبور تا حدود امکان تحت مراقبت می‌باشد.»
نامة علمای تهران به آیت‌الله سیدمحسن حکیم و رفتار غیرانسانی دولت بعثی عراق نسبت به زوار و ایرانیان مقیم عراق که آیت‌الله خسروشاهی نیز جزو امضا‌کنندگان آن است از جمله برگهای مهم پرونده آن مرحوم می‌باشد.
از جلسات مدرسه و صحبت‌های طلاب گزارشاتی به ساواک می‌رسد، در 20/8/49 ساواک دستور می‌دهد مراقبت از جلسات متشکله و چگونگی و ماهیت این جلسات را روشن و نتیجه را با تعیین سایر موارد به اداره کل اعلام دارند. از آن جهت که در جلسات پیرامون مسایل سیاسی بحث می‌شد، ساواک 13 سؤال تهیه می‌کند تا هیأت مجاهدین را بهتر بشناسد.
بازتاب تکذیب نامة آیت‌الله خسروشاهی تا مرداد 1350 ادامه داشت! هر از چند گاهی ساواک می‌نویسد: در صدد تکذیب آن برآمده است.» در آبان 1351 ساواک مرکز، از تهران درخواست می‌نماید: «دستور فرمایید ضمن روشن نمودن وضعیت کنونی یادشده بالا از نظر فعالیت و ارتباط با روحانیون افراطی نقش مشارالیه را نیز در مورد مضروب نمودن [جواد] مناقبی مشخص و تعیین و اعلام نمایید. آیا نامبرده اصولاً در این زمینه دخالتی داشته است یا خیر؟ و نتیجه را منعکس نمایید.»
پس از تمجید و تجلیل مناقبی از دستگاه و امیرعباس هویدا، جوانان برومند جنوب تهران وی را مضروب نمودند. ساواک به دنبال حمله‌کنندگان به این واعظ درباری بود. لذا در مورد آیت‌‌الله خسروشاهی هم تحقیق‌ می‌شود که آیا ایشان دستور داده‌اند یا نه؟
حجةا‌لاسلام سید عبدالعلی تقوی شیرازی امام جماعت مسجد سنگی خیابان ری که از طرفداران امام خمینی بود، در دی ماه 1351 توسط ساواک دستگیر و در کمیته مشترک ضد خرابکاری محبوس شد، آیت‌الله خسروشاهی، با مراجع قم تهران تماس گرفت تا برای آزادیش اقدام نمایند. به همین دلیل ساواک در 30/10/1351 از فعال شدن مجدد ایشان گزارش می‌دهد:

رونوشت گزارش خبر شماره ـــ مورخه 24/3/48 منبع: همکار افتخاری
موضوع: مخابره تلگراف علمای تهران به‌عنوان آیت‌الله حکیم
براثر ادامه روش خبرانسانی دولت بعثی عراق با ایرانیان مقیم و زوار روز 23/3/48 سی تن از علما تهران به اسامی محمدعلی سبط، علی‌امینی موسوی، احمد شهرستانی، احمد گلپایگانی، عبداله آل‌آقا، سیدآقا خلخالی، شمس‌الدین ابهری، سیدهادی خسروشاهی، مهدی خلخالی، عبدالحسین زاهد، مهدی اشکوری، علی سعید، مصطفی مسجد جامعی، محمدرضا علوی، محمود انصاری، الاشکوری، نورالدین ابهری، رضا فقیهی، منصور عاصمی، بطحایی، جعفر شبیروی، میرزایی، حسین فومنی و حسن سعید در منزل آیت‌الله میرزاعبداله چهلستونی اجتماع و تصمیم گرفته‌اند چنانچه مقامات اجازه دهند تلگراف پیوست را جهت آیت‌الله حکیم به عراق مخابره و متن آن را در جراید کشور درج نمایند؛ ضمناً طی انتشار اعلامیه‌ای از بازاریان درخواست نمایند که به‌عنوان اعتراض به روش خصمانه دولت عراق با ایرانیان، یک روز بازار تهران را تعطیل و در یکی از مساجد اجتماع نمایند.
رونوشت برابر با اصل است. اصل در پرونده 93088 بایگانی است.
در پرونده سیدهادی خسروشاهی بایگانی است. 9/4/48

در سخنرانی 6/6/57 آیت‌الله خسروشاهی طبق گزارش ساواک نکات تحریک‌آمیز مشاهده گردید: «... پس از سخنرانی نامبرده جمعیت به خارج و بلافاصله پس از خروج در خیابان‌های خیام، پاچنار، گلوبندک، مولوی، بوذرجمهری و امیریه متمرکز و با استفاده از چوب و سنگ که همراه داشته و از قبل پیش‌بینی نموده بودند شروع به دادن شعارهای مضره (شعارهای توهین‌آمیز به مقام شامخ سلطنت و خاندان جلیل سلطنت و ضد میهنی) نمودند و بر اثر پرتاب سنگ به شکستن شیشه‌های بانک و یک سینما در امیریه مبادرت نمودند و نیز در اثر همین اقدامات به طرف مأمورین پلیس سنگ پرتاب شد. که با دخالت‌ نیروهای پیش‌بینی شده در محل و تراکم منطقه متظاهرین در ساعت 15/15 کاملاً متفرق شدند.
ضمناً آقای خسروشاهی واعظ مسجد شیخ عبدالحسین که با دو نفر از خبرنگاران مصاحبه نموده بود، توسط کلانتری به وی گوشزد گردیده ولی وی توجهی ننموده؛ مطلب قابل توجه این که دو نفر خبرنگار خارجی یادشده در بین جمعیت متظاهرین اخلال‌گر توسط عوامل پلیس دیده شده‌اند توضیح این که هیچ‌گونه تیراندازی نگردیده و فقط از گاز اشک‌آور استفاده شده و دستگیری نداشتند.
رئیس پلیس تهران ـ سرلشکر مولوی»
این در حالی بود که ساواک در 5/6/57 دستور دستگیری ایشان را صادر و اعلام نمود:
«خواهشمند است دستور فرمایید با همکاری کمیته مشترک ضد خرابکاری نسبت به دستگیری نامبرده [سیدهادی خسروشاهی مدرس مدرسه سیدعبدالحسین] در ظرف روزجاری اقدام و نتیجه را به این اداره‌کل اعلام دارند.
15/9/57 دو حلقه از سخنرانی‌های آیت‌الله خسروشاهی بدست ساواک می‌افتد که در مدرسه الزهرا ایراد شده است.
فعالیت‌های جامعه روحانیت در سال 1357 از مخفی به علنی تبدیل شد و منابر، تکایا، مجالس همه علیه رژیم پهلوی و غرب، خصوصاً امریکا بود.
افشاگری‌های مجامع دینی، نشر اعلامیه‌ها، پخش سخنرانی‌ها و بیانیه‌ها در حقیقت نهضت فکری فرهنگی را در متن جامعه عمیق‌تر و گسترده‌تر می‌نمود. دستگیری‌ها، تبعیدها هر روز بیشتر می‌شد در پنجم شهریور 57 ساواک با عنوان «فوری است» می‌نویسد: «به فرموده، سیدهادی خسروشاهی که مدرس مدرسه عبدالحسین در بازار تهران است ظرف امروز دستگیر شود. به سازمان تهران، کمیته اعلام و اگر آدرس داریم نیز منعکس شود.»
در گزارش مورخ 22/9/57 آمده:
تشکیل جلسه شورای مرکز روحانیون طرفدار [امام] خمینی در تهران
1ـ طبق برنامه قبلی و بنا به توصیه دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی واعظ قرار شده ساعت 720 روز 22/9/57 جلسه مذکور با شرکت بهشتی، موسوی [آیت‌الله موسوی اردبیلی] خسروشاهی، ایروانی، غیوری، محلاتی، مطهری، هاشمی رفسنجانی، مفتح، جلالی خمینی و چند نفر دیگر در منزل شیخ محمدرضا مهدوی‌کنی واقع در خیابان سرباز کوچه سوم تشکیل و راجع به تعطیل بازار و باز شدن مدارس، بررسی و تجزیه و تحلیل شود. راهپمیایی‌های تاسوعا و عاشورا تماس با پاریس صدور اعلامیه تشکر‌آمیز از مردم تهران به مناسبت شرکت آن‌ها در راه‌پیمایی و رد گفتار دولت که عمل آن‌ها را مغایر عاشورای حسینی اعلام داشته و سایر امور مربوط گفتگو اتخاذ تصمیم نموده و در صورت لزوم در روز پنجشنبه نیز جلسه دیگری به همین منظور در منزل یکی از روحانیون تشکیل دهند.
ساواک از یکی از سخنرانی‌های خسروشاهی گزارش می‌دهد که برخی محور‌های آن در زیر از نظر خوانندگان می‌گذرد:
چطور شد حالا احترام روحانیت و تعالیم عالی اسلام در صدر قرار گرفته؟
آقای شریف‌امامی، یک روز به روحانیون گفت من از شاه می‌ترسم آیا ترس تو ریخته شده؟
اگر بگویی تو حق نداری در امور مملکت دخالت کنی حرفت را گوش می‌دهد...
منبع نوشته است : ضمناً سخنرانی سیدهادی خسروشاهی ضبط گردیده.
    در گزارش دیگری که تاریخ 5/6/57 دارد، آمده است، پس از خاتمه سخنرانی خسروشاهی مردم از محل مزبور دست به تظاهرات زده و با دادن شعار «درود بر خمینی» و اعلامیه‌ای مربوط به انفجار رستوران خوانسالار به امضا گروه توحیدی صف بین مردم پخش گردید. در این هنگام مأمورین انتظامی با پرتاب گاز اشک‌آور مردم را متفرق نمودند.
    در تاریخ 4/6/57 آیت‌الله خسروشاهی، از نظر ساواک، به تحریک پلیس پرداخت:
خسروشاهی به منبر رفته و اظهار داشت در مملکت مشروطه‌ شاه حقوق دریافت می‌دارد. من از شما سؤال می‌نمایم آیا با این حقوق این همه پول جمع‌آوری می‌شود؟ و افزود: اگر تمام مردم ایران را به قتل برسانی و فقط سه نفر باقی بماند آن سه نفر تو را خواهند کشت.
نامبرده اضافه نمود: افراد پلیس با ایمانی هستند که نماز می‌خوانند و روزه می‌گیرند اما متعجبم که چرا برای کشتن مردم بی‌دفاع ماهیانه 1200 تومان حقوق دریافت می‌دارند در صورتی که در قصابخانه یک سلاخ در ماه تا 000/10 تومان حقوق دریافت می‌دارد.
شنبه: سخنان واعظ موصوف جنبه تحریک‌آمیز داشته است.
گزارش روز 5/6/57:
سیدهادی خسروشاهی بالای منبر رفته و چنین اظهار داشت:
درد مردم در کشاورزی نیست که آقای امامی [شریف‌امامی] در اولویت قرار داده. بلکه درد مردم فشاری است که زیر چکمه‌ها و سرنیزه دربار تحمل می‌کنند و خُرد شده‌اند. شما کدام مملکت را در اطراف ایران سراغ دارید که خاندان سلطنت آن‌ها مانند زن، مادر زن و برادران دارای بنیاد باشند؟
و در امور مملکتی امریه صادر نمایند؟
درد ما این است که هویت صفر انسانی خود را در 50 سال اخیر به مردم نشان داده‌اند. آن‌ها شما را گول می‌زنند، می‌خواهند سرنیزه خود را تیز کنند و برای دروکردن شما آماده شوند. نامبرده اضافه نمود ما با آقای آموزگار دشمنی نداریم. در این موقع شدیداً از جعفریان انتقاد نمود که این آقا به روحانیت توهین نمود و در تبریز 300 نفر را جمع کرد و گفته با 000/300 نفر ارتجاع سیاه را محکوم نمودیم.
در گزارش 1/6/57 ساواک آمده است:
واعظی به نام محمدهادی خسروشاهی ضمن سخنرانی در مسجد شاهزاده خانم واقع در تهران اظهار داشته است:
محبت [امام] خمینی در دل ما هست در آبادان مردم برای باز کردن درب‌های سینما رفته بودند ولی مأمورین انتظامی از کمک مردم نسبت به افراد داخل سینما جلوگیری نموده‌اند.
در خاتمه اظهار داشته آقایان شعار ندهید اعلامیه پخش نکنید می‌خواهند کاری بکنند که درب مسجد بسته بشود.

به: 312            تاریخ: 7/6/57
از: 20 ه‍ 12              شماره: 24444/20 ه‍ 12
موضوع: مدرسه الزهرا
پیرو 24443/20 ه‍ 12ـ 7/6/57
   در ساعت 2250، روز 5/6/57 پس از خاتمه سخنرانی سید خسروشاهی در مدرسه الزهرا هنگام خارج شدن مردم از محل مزبور، دست به تظاهرات زده و با دادن شعار درود بر خمینی، اعلامیه‌ای مربوط به انفجار رستوران خوانسالار به امضای گروه توحیدی صف را بین مردم پخش کردند. در این موقع مأمورین انتظامی با پرتاب گاز اشک‌آور آنها را متفرق نمودند.
نظریه شنبه: نظری ندارد.
نظریه یکشنبه: باتوجه به صداقت منبع خبر فوق صحت دارد. ضمناً یک برگ فتوکپی اعلامیه مورد بحث ایفاد می‌گردد. ارزنده
نظریه سه‌شنبه: نظریه یکشنبه مورد تأیید می‌باشد. پاکزاد
نظریه چهارشنبه: نظریه سه‌شنبه تأیید می‌گردد. سپاهی

در روز 7/6/57 از سوی ساواک اعلام شد:
به فرموده ریاست ساواک تهران. بعدازظهر روز 6/6/57 در مسجد شیخ عبدالحسین شخصی به نام خسروشاهی سخنرانی می‌نمود و جمعیت حاضر در مسجد به خیابان رفته و شلوغ نمودند.
گزارش دیگری توسط منبع ساواک در پرونده، مربوط به 7/6 وجود دارد:
1ـ اخیراً مسئول مسجد جامع بازار اظهار داشته در نظر است روز 7/6/57 یادبودی جهت برگزاری چهلمین روز درگذشت شیخ احمد کافی برگزار گردد .
2ـ دو نفر خبرنگار با سیدهادی خسروشاهی در مدرسه شیخ عبدالحسین مصاحبه نمودند.

روز 9/6/57 ساواک در مورد تظاهرات در جلوی درب مسجد شاهزاده خانم واقع در خیابان شاهپور ساعت 21 گزارش داد: خسروشاهی به مسجد مذکور وارد و پس از خواندن نماز مسجد را ترک نمود. جمعیتی حدود 60 نفر پشت سر نامبرده به نماز ایستادند و پس از خروج مشارالیه جمعیتی از حاضرین که اکثریت آن‌ها را جوان‌ها تشکیل می‌دادند در خارج مسجد مبادرت به فرستادن صلوات نموده که در این موقع با مداخله پلیس متفرق گردیدند.
در گزارش دیگری، همین روز ساعت 13 آمده است:
خسروشاهی جهت انجام نماز شخصی به مدرسه شیخ عبدالحسین بازار وارد حدود 150 نفر به طور غیررسمی در پشت وی نماز خواند و خسروشاهی پس از نماز مسجد را ترک نمود چند نفر جوان سراغ خسروشاهی را از خادم گرفتند که مشارالیه شماره‌های تلفن منزل و حجره را به ترتیب 539492 ـ 537239 به جوانان دادند. مراتب جهت استحضار اعلام می‌گردد.
ساواک در گزارش دیگری به تاریخ 7/6/57 گزارش می‌دهد:
ساعت 23 جمعیتی حدود 500 نفر، پس از شنیدن سخنرانی سیدهادی خسروشاهی به طرف خیابان‌های اعدام، خیام، سیدنصرالدین، گلوبندک، راه افتادند و ضمن اینکه شعارهای مضره‌ای می‌دادند حرکت کردند و در مسیر خود تعداد زیادی شیشه بانک‌های صادرات و ملی را شکستند.

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ